در لغت نامه دهخدا جلال اینچنین
معنی شده است: بزرگی؛ کلانی و عظمت و بزرگواری و سرافرازی؛ جاه؛ بلندی
رتبه؛ قدرت، قوت؛ شوکت؛ رونق؛ عزت؛ هیبت و وحشت.
جلال از نظر الهیاتی از یک واژه عبری به مفهوم شکوهمند، تابناک، فرهمند، و دارای شان و اقتدار کسب شده است.
در واقع جلال خدا یک موضوع بزرگ در کتاب مقدس است. شکوه و عظمت خدا، زمینه
ساز نجات است، و تمجید جلال خدا، از اهداف نجات ماست. به عبارتی جلال خدا
هدف همه چیز است. جلال خدا منبع و مجموع یک شادی کامل و پایدار است. این
جملات بسیار پُر بار و سنگین هستند اما دقیقا جلال خدا چیست؟
جلال خداوند چیست؟
جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او میشود.
جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمیتواند مستقیما
نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند.
به هر حال خداوند جلال و
عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل
ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه
داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل
محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که میتواند رؤیت و
تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس و معبد را تقدیس میکردند،
جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول
پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱).
تعریف و توصیف جلال خدا تقریبا غیر ممکن است،
زیرا بیشتر شبیه توصیف و تعریف کلمه زیبایی است تا یک کلمه با مفهوم کامل
مانند فوتبال. اگر کسی چیزی در مورد کلمه فوتبال نشنیده باشد توضیح آن کار
بسیار سختی نخواهد بود. اما خداوند در کلاس و مقیاس خودش است. او دارای
کمال بی انتها، عظمت بی نهایت و ارزش بی نهایت است.
اما توصیف کلمه
زیبایی کار راحتی نخواهد بود. بعضی کلمات در واژگان ما وجود دارند که
میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم، نه بدین خاطر که میتوانیم آنها را
بگوئیم، بلکه بدین دلیل است که آنها را میبینیم و حس میکنیم. در واقع
انتقال دادن کامل کلمه زیبایی آنطور که مد نظر ماست تقریبا غیر ممکن است.
در مورد واژه جلال نیز همینطور است. اما سعی بر این است که تا حد ممکن این
واژه برای خواننده روشن و قابل لمس شود. برای این موضوع این واژه را با
کلمه قدوسیت مقایسه میکنیم؛ چه تفاوتی بین قدوسیت خدا و جلال خدا وجود
دارد؟
جلال خدا، بازتاب زیبایی قدوسیت اوست و در واقع قدوسیت او را در
دید همه قرار میدهد. جلال خدا، زیبایی و بزرگی بی نهایت کمال عظیم اوست.
جلال خدا همانا زیبایی روح اوست. این یک زیبایی زیبا شناسی یا یک زیبایی
مادی نیست، بلکه زیبایی است که در شخصیت او نهفته و از شخصیت او حاصل
میشود، تمامی هر آنچه که اوست.
همانطور که در یعقوب ۱: ۱۰ میبینیم
جلال انسان زیبایی روح انسان است که بی ثبات است و در نهایت از بین میرود.
اما جلال خداوند، که در برگیرنده تمامی صفات اوست، هرگز از بین نمیرود و
تا ابد پایدار است.
جلال در دسترس
جلال خدا فقط یک احساس، یک
رویداد و یا یک تجربه عهد عتیق نیست – این یک سونامی روحانی از تمام
چیزهایی است که در شخصیت خدا نهفته است. معنی دیگر واژه جلال در عبری به
معنای سنگین و وزین است و جلال خدا به معنای واقعی کلمه “وزین” است، یعنی
بزرگترین و والاترین چیزی که در مورد کسی صادق است.
گاهی جلال به
عنوان حضور ظاهری خدا نامیده شده است (خروج فصل ۲۴)، اما این چیزی بیش از
یک حضور، بلکه قدرت، قوت و اقتدار است. نوعی از قدرت است که زنده و احیا
میکند، غالب شونده و تبدیل کننده است. این بیشتر و قوی تر از هر قدرت دیگر
موجود است و خداوند این قدرت را در اختیار فرزندانش قرار داده است.
با این حال، شاید شما احساس کنید که جلال خدا غیرقابل لمس و غیر قابل دسترس
است. شاید شما از تجلی جلال خداوند چنین استنباط کنید که برای خدمات ویژه
کلیسا یا اینکه برای یک شرایط فوق العاده اختصاص داده شده است. ولی با چنین
استنباطی ما هرگز جلال خدا را در زندگی خود، کلیسای خود و کشور خود
نخواهیم دید.
اما جلال خدا در دسترس ماست و این همانا ماهیت جلال
خداوند است. روح خداوند، روح القدس در قلب ایمانداران ساکن است، یعنی
خداوند در بین قوم خود ساکن است؛ کافیست تا از این قوت، کمال استفاده را
ببریم.
۱۸ اما ما مسیحیان نقابی بر صورت خود نداریم و همچون آینهای
روشن و شفاف، جلال خداوند را منعکس میکنیم؛ و در اثر کاری که خداوند یعنی
روحالقدس در وجودمان انجام میدهد، با جلالی روز افزون، بتدریج شبیه او
میشویم. (دوم قرنتیان ۳: ۱۸).
تجلی جلال
با شکوه ترین طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر (یوحنا ۱: ۱۴).
جلال خدا به دنبال ساکن شدن است. خانه اصلی برای جلال خدا در دوران عهد قدیم، معبدی بود که خود خدا دستور ساخت آنرا داده بود. اما در عهد جدید، روح القدس در قلب هر ایماندار ساکن است، یعنی هر ایماندار معبد خداوند است. ۱۶ آیا نمیدانید که شما خانۀ خدا هستید و روح خدا در شما ساکن است؟ (اول قرنتیان ۳: ۱۶). فرق این معبد با معبد عهد قدیم این است که در یک جا ساکن نیست، و میتواند راه برود، سخن بگوید، و خبر خوش انجیل را موعظه کند.
هنگامی که ما در جلال خداوند راه میرویم، در واقع آتشی را با خود حمل میکنیم که نه شیطان و نه این دنیا قادر به مقاومت در مقابل آن است.
منبع: رازگاه